سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آمدم اما دل تو را نیز جا گذاشتم - حلقـــه ـ بچه های عمره دانشجویی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

 

آمدم اما دل تو را نیز جا گذاشتم - حلقـــه ـ بچه های عمره دانشجویی

 از سرچشمه برگشته‌ايم..

اما هرچه پيش مي‏آييم

بيشتر احساس تشنگي مي‏کنيم..

 لحظه به لحظه از دلمان دورتر مي‏شويم

و در حسرتيم  که چه کم نوشيده‌ايم از 

زلال جـــــاري عشــق..

 

 

 

   معرفي وبلاگ |  ایمیـــل  | خـانـه   

 
 
آمدم اما دل تو را نیز جا گذاشتم

نوشته‌ي:
 

سه شنبه 88 تیر 30
 

 

سلام دوستان نازنینم
وقتی می‌رفتم دلی همراهم بود.. دلی که نماینده‌ی دل‌های پاک و عاشق شما بود.. اما جا گذاشتم همه چیز را.. هم دل خودم را و هم دل‌های شما را.. چه کنم خودتان وکالت داده بودید و خودتان دل‏هایتان را همراهم کرده بودید.. جا گذاشتم همه‌ی بود و نبودمان را در صحن مسجدالنبی، پشت به قبله و روبه‌روی قبه‌الخضرا.. روبه‌روی صورت مهربان پدری نازنین.. همان جا که برایتان گفته بودم که پدر دارد به بچه‏هایش سلام می‌کند..
اما به قولی که داده بودم عمل کردم.. همه جا به یادتان بودم.. هرجا که دستی بر سینه می‌گذاشتم نامتان را و تصویرتان را مرور می‌کردم و سلامتان را می‌رساندم.. هرجا که اشکی نثار خاکی خشک و گرم می‌ساختم.. هرجا که نمازی را هدیه ی بزرگی می‌کردم.. با من بودید و در کنارم... با من بودید روبه‌روی ناودان طلا.. با من بودید کنار مستجار که دعای فرج را یادآوری تان می‌کردم.. با من بودید وقتی در حجر اسماعیل چنگ در دامن کعبه زده بودم و با شما می‌خواندم که اللهم انی لما انزلت الی من خیر فقیر.. با من بودید وقتی در طواف می‌خواندم سائلک فقیرک مسکینک ببابک فتصدق علیه بالرحمه.. با من بودید همه جا و همه وقت.. همه جای بهشت و همه وقت دوازده روز ملکوتی نقشتان ثبت تمام خاطراتم بود..

پ ن: تشکر می‌کنم از محبت همه‌ی دوستان.. مدیر اینجا شماها هستید و ما خدمتگزاری کوچک..
 الان محدثه مرکباتی آنجاست.. خوش به‌حالش.. حتما به یادمان خواهد بود..




معرفي وبلاگ |  ایمیـــل  | خـانـه

یادآوری
...
ضیافت
درانتظارتولد
عهد
در کویر بی کسی
یا رسول الله...
آمدم اما دل تو را نیز جا گذاشتم
مدرسه ی بی مدیر
دعوت تو!
آسمانی می‏شوم
سخت است خدایا..
[عناوین آرشیوشده]